Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین به نقل ازمهر،  سریال «احضار» از قبل از پخش، ابتدای پخش و تا همین آخرین قسمتی که از آن روی آنتن رفت با حاشیه‌ها و واکنش‌های مختلفی مواجه شد و مخاطب را به چه موافقت و چه مخالفت درگیر خود کرد. در ابتدای پخش البته بخش اعظم این واکنش‌ها انتقادی بود و با این حال مخالفان و موافقان این سریال را دنبال می‌کردند تا ببینند علیرضا افخمی کارگردانی که بیش از یک دهه با عنوان خالق و صاحب امتیاز برند سریال‌های ماورایی شناخته شده و فعالیت داشته است این بار چه ارمغانی برای مخاطبانش آورده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گفتگو با تهیه کننده این سریال را در ادامه می‌خوانید:

آقای تخشید تقریباً اولین بار است که پخش قسمت آخر سریالی به ویژه در باکس مناسبتی رمضان با یک هفته تاخیر روی آنتن می‌رود و البته با توجه به نکاتی که آقای افخمی در قالب یک ویدئو بیان کرد ظاهراً با مشکلات فراوانی از جمله ابتلا به کرونای بازیگران مواجه شدید. کمی درباره این فرایند و چالش‌ها توضیح می‌دهید؟

البته بازیگران این سریال اخیراً مبتلا به کرونا نشدند و پیش تر مبتلا شده بودند اما طی ۲ ماه اخیر مشکلات فراوانی از قبیل همین ابتلای بازیگران اصلی رخ داد که فرایند تولید را با کندی مواجه کرد. با کرونا گرفتن یک بازیگر نقش اصلی علاوه بر قرنطینه رفتن او باید لوکیشن‌ها و سکانس‌ها را جا به جا می‌کردیم و اینها ریتم تولید را کند می‌کرد. این مسائل در طول کار به وجود آمد و طی ۲ ماه اخیر با این چالش‌ها مواجه شدیم.

در طول پخش سریال مخاطب با یک ابهام و علامت سوال مواجه شد که این سریال قرار است ژانر ترسناک و ملتهب باشد یا اثری ماورایی و معنوی؟

این سریال اثری ماورایی درباره روح و احضار روح بوده است و ما با این سوژه خواستیم به مکان‌هایی بپردازیم که در آنها احضار روح می‌شود و بگوییم این مکان‌ها از زمینه لازم برای شکل‌گیری وسوسه‌های شیطانی برخوردارند. اینها را با حضور خود شیطان نمایش دادیم و منظور این نیست که هر کسی به این مکان‌ها برود لزوماً یک شیطان خواهد دید. منظور ما این است که کسی که احضار روح می‌کند و چهار تا حرف هم درباره دوست و آشنا و زندگی فرد می‌زند این می‌تواند زمینه‌ای فراهم کند برای پشت‌هم‌اندازی‌ها، دروغ‌ها و… در نتیجه کدورت‌ها و اختلافاتی را ایجاد کند و باعث برهم خوردن روابط خانوادگی و دعوا و درگیری شود و خیلی از بحران‌هایی را در بر داشته باشد که ریشه‌اش وسوسه‌های شیطانی است.

از طرف دیگر ما به اقتضای سکانس‌هایی که روح حضور داشت از یک هشدار «مثبت ۱۴» هم استفاده می‌کردیم اما این هشدار به این معنا نبود که ما می‌خواهیم بگوییم این سکانس لزوماً ترسناک است بلکه پرداختن به موضوع روح این فضا را ایجاب می‌کرد که به مخاطب هشدار دهیم اگر لازم می‌داند اجازه ندهد کودکان به این صحبت‌ها گوش دهند و در نتیجه در سکانس‌هایی که گفتگوی ساده‌ای هم با بازیگر نقش روح صورت می‌گیرد آن علامت «مثبت ۱۴» ثبت می‌شد.

 یعنی برای این نبود که بگویید این صحنه‌ها ترسناک است؟

ممکن بود در یک صحنه‌هایی به اقتضای روح ترسناک هم بشود اما خود ما این علامت را لزوماً برای فقط صحنه ترسناک نمی‌زدیم یک مثال بزنم خیلی از فیلم‌ها و مستندهای غربی در گوشه آن ممکن است علامت مثبت ۱۷ داشته باشد اما ترسناک نیست ولی مثلاً چون موضوع آن درباره مواد مخدر است به بیننده هشدار می‌دهند و ارتباطی با ترس ندارد.

 پس چرا زمینه‌سازی خود سریال و حتی تیزر ابتدایی برای نمایش نوعی ژانر ترسناک بود؟

ما دو یا سه صحنه ویژه درباره این موضوع داشتیم و مخاطب پیش داوری کرد که سریال قرار است ترسناک باشد و البته تیزر ما هم در این پیش داوری موثر بود. بنابراین بلافاصله تیزر دومی ساختیم و این فضای ترسناک را از آن حذف کردیم. تیزر دوم کاملاً از آن فضاسازی ترسناک فاصله دارد چون خودمان حس کردیم تیزر اول دارد مردم را به اشتباه می‌اندازد و خودمان هم نمی‌خواستیم فضا را ترسناک کنیم. موضوع درباره روح و احضار روح بود و فقط «مثبت ۱۴» می‌زدیم تا خانواده‌ها بدانند این موضوع خاص است و ممکن است حالت التهاب و ترس پیدا کند. پس هدفمان ترس نبود که الان یک عده می‌گویند پس چرا ما نترسیدیم؟ مثل این است که فیلمی درباره مواد مخدر ببینید و بگویید چرا من نترسیدم.

 قصد ترس نداشتید اما در عین حال گاهی از نشانه‌های ژانر ترس هم بهره گرفتید.

به هر حال وقتی می‌خواهید روح احضار کنید نمی‌توانید خیلی ساده مراسم را برگزار کنید. اگر روح خیلی ساده بیاید و برود شما گلایه می‌کنید که تماشای روح نمی‌تواند اینقدر ساده اتفاق بیفتد. منتها ما وارد ژانر ترسناک نشدیم ولی چون موضوع درباره ارواح بود از هشدار سنی استفاده می‌کردیم و به هر حال همین موضوع با خودش ترس و واهمه هم دارد.

 به نظر من بیشتر این صحنه‌ها شبیه کمدی شده بود.

اتفاقاً خود ما یک جاهایی عمداً صحنه‌ها را کمدی کرده بودیم....

 صحنه‌ای که مثلاً افسانه چهره آزاد بازیگری که روح را احضار می‌کند در رختخواب پلک چشم می‌بیند و از آن می‌ترسد…

در صحنه‌ای که پلک دیده می‌شود نه! ولی در بخش‌هایی می‌خواستیم کمدی باشد. مثل صحنه‌هایی که این روح کرونا را تشخیص می‌دهد و یا می‌گفت در آیینه تو را نمی‌بینم و بعد می‌خندید و می‌رفت. خانم چهره آزاد هم بازیگری شیرین است و اصلاً او را انتخاب کردیم چون خواستیم صحنه‌های احضار روح را تلطیف کرده و سریال را از حالت ترس صرف خارج کنیم و همه اینها به عمد بوده است.

 چرا قصه اینقدر دیر شروع شد و حتی در قسمت یکی مانده به آخر به اتفاقات شیطانی ماجرا پی بردند؟

اتفاقاً داستان با ریتم خیلی خوبی شروع شد، گم شدن چند دختر در جنگل، مرگ کامرانی، مراجعه به مینو برای احضار روح، مواجهه با روح کامرانی و… به همین ترتیب داستان با نظم و تعلیق خوب بیان می‌شود و در جای مناسب بیننده را درگیر این موضوع می‌کند که انگار این روح کامرانی نیست و در ادامه پی به ماهیت واقعی او می‌برد. به نظر من تعجیل بیننده برای آنکه قصه را زودتر بیان کنیم ناشی از تعلیق کار است که بیننده گرفتار آن شده و می‌خواهد زودتر پایان کار را بداند. موضوعی که در «او یک فرشته بود» هم رعایت شده بود و ما در آن سریال هم در قسمت‌های پایانی به شیطان بودن خانم بهاره افشاری بازیگر نقش شیطان پی می‌بردیم.

 آقای افخمی آن سریال را حدود ۲ دهه پیش ساخته است این سریال نباید از آن مجموعه جلوتر باشد؟

من می‌گویم جلوتر است. در آن سریال تعداد محدودی شخصیت یک قصه را روایت می‌کردند و در این سریال ما با شخصیت‌های متعدد رو به رو هستیم که نویسنده داستان منسجم و پر تعلیقی را از آنها روایت می‌کند.

 ولی آن سریال‌ها در زمان خودشان از طرف مخاطب خیلی جدی گرفته شدند اما این سریال با بازخوردهای طنز و شوخی‌های زیادی مواجه شد.

این سریال خیلی جدی است، من تعجب می‌کنم این‌طور می‌گویید اما شاید بیننده انتظار داشت به طور مثال وقتی به دفتر مینو می‌رود بترسد و شوخی می‌کرد که این روح را دیده است اما چرا نترسیده است که من گفتم اساساً هدف ما آن نبود.

 فکر می‌کنم بخشی به عقبه خود آقای علیرضا افخمی برمی‌گردد که یک دهه درباره سریال‌های ماورایی یا فیلمنامه نوشته و یا کارگردانی کرده است و حالا مخاطب انتظار بالاتری از ایشان داشت؟

خیر به نظرم اینگونه نیست. چرا می‌گویید که این سریال در مقایسه با سریال‌هایی مثل «او یک فرشته بود» عقب‌تر است؟ «احضار» داستانی جدید در فضایی جدید است و اتفاقاتی که برای مائده و روح کامرانی رخ می‌دهد به اندازه یک سر سوزن مشابهتی با داستان‌های قبلی ندارد. در این سریال هم مخاطب دائم در حال حدس زدن بود یکی می‌گفت روح خبیث است، یک فکر می‌کرد روح خود کامرانی است، یکی حدس می‌زد جن باشد و داستان با رعایت ابعاد دراماتیک به دقت جلو رفت، بیننده را درگیر کرد و حرف خود را درباره روح، احضار روح و مسائل و مشکلات پیرامون آن بیان کرد. تا آخرین روز ما نظرات مردمی پیرامون سریال را رصد کردیم پس داستان درست تعریف شد و جلو رفت. حتی به نظرم این سریال به لحاظ نگارش و تولید نسبت به کارهای ماورایی قبلی سخت‌تر بود.

بالاخره مخاطب متوجه می‌شود که با منطق صداوسیما و تلویزیون احضار روح کار درستی نیست پس می‌تواند به منفی بودن این شخصیت پی ببرد.

پس ما توانستیم مخاطبی را که این موضوع را می‌داند ۲۶ قسمت با تعلیق خیلی جدی به دنبال خود بکشانیم. و مخاطب را برای دیدن این سوژه تا ۲۶ قسمت جذب و حفظ کردیم. قسمت‌هایی داشتیم که حتی بیننده بد و بیراه می‌گفت که چرا در لحظه حساس به پایان رسید، اینها یعنی قصه به خوبی بیان شده است.

و هیچ‌کس از کیفیت سریال ناراضی نبود؟

من نمی‌گویم این سریال صددرصد راضی‌کننده بود مگر می‌شود چنین کاری را پیدا کرد. همه کارهایی که پخش می‌شود ایرادهایی هم دارد حتی بهترین کارهای دنیا هم ایراد دارد پس منتقدانی که بهترین آثار خارجی را نقد می‌کنند اگر ایراد نداشته باشد چطور نقد می‌کنند.

 البته منظور رضایت صددرصدی و مقایسه با خارجی‌ها نیست بلکه منظور اثری در سطح استاندارد آثار پیشین آقای افخمی است.

من می‌گویم از همان آثار خیلی جلوتر بوده است. داستان‌های شخصیت‌های متعدد سریال همه با یک انسجام به پیش رفت و مخاطب جذب شد و ان‌شاءالله به خوبی هم قصه به پایان می‌رسد. نظرات مخاطب هم درباره سریال روز به روز بهتر می‌شد چون در روایت قصه ما فرود نبود بلکه روند سریال اوج داشت. این را هم بگویم خود من خیلی از نکاتی را که در این سریال بیان شد نمی‌دانستم. آیا شما می‌دانستید احضار روح حرام است؟ یا می‌دانستید در جلسات احضار روح ممکن است با جن مواجه شوید و با فریبکاری پیش رود.

۹۰ درصد مردم اینها را نمی‌دانند و به این موضوعات اشراف پیدا کردند و امیدواریم دیگر چشم و گوش بسته سراغ این محافلی که می‌تواند برای زندگی آنها مشکلات ایجاد کنند نروند. حرف‌های به این مهمی در این سریال بیان شد شما سریال‌های دیگر را نگاه کنید و ببینید آیا یک دهم چنین سخنانی را بیان می‌کنند، این حرف با روایتی جذاب و تعلیق‌دار هم بیان شد که بفهمید در دفاتر احضار روح چه کلاهبرداری‌هایی انجام می‌گیرد و چه اتفاقاتی رخ می‌دهد و آنچه که شما می‌خواهید ممکن است نباشد و شما را فریب می‌دهند. اینها در سطح رو و آشکار کار بیان شد و در سطحی عمیق‌تر، سریال «احضار» به شیطان و نفوذ آرام، بی سروصدا و فریبکارانه او در ذهن و روح و زندگی مردم پرداخت و به مردم هشدار داد که بیشتر مراقب خود و زندگی خود باشند.

 ممکن است با دیدن این سریال برای بیننده این کنجکاوی هم به وجود بیاید که حتی با جن مواجه شود ولی باز هم بخواهد به سؤالاتش برسد؟

این مشکل خودشان است و البته باید بدانند که با رفتن به چنین مکان‌هایی همین مشکلاتی که نشان دادیم به وجود می‌آید. ممکن است دروغ بشنوند، دو بهم زنی رخ دهد و ما همه این هشدارها را دادیم. هشدارهایی که با انسجام داستانی و روایی و جذاب بیان شد و اگر برخی همین مسیر را ادامه دهند ما مقصر نیستیم. ما همه این موارد را با تحقیق پیش بردیم در بخشی از سریال بازیگر، تفسیر المیزان را باز می‌کند و مشخص می‌کند کار براساس تحقیق و کتب تفسیر پیش رفته است. اگر بخواهید در یک کار تحقیقی، داستان را وارد کنید خیلی سختی دارد. خیلی‌ها به این مضامین ورود پیدا می‌کنند و کار شعاری می‌شود و حرفشان الکن یا ناتمام می‌ماند؛ اینها را هم باید در یک کار در نظر گرفت.

غیر از تحقیقات قرآنی، تحقیقی هم در جامعه داشتید که این موضوع و رفتن سراغ این افراد برای احضار جن و روح چقدر مبتلابه جامعه است؟

یکی از دوستانی که در این زمینه تحقیق داشت می‌گفت در جامعه تا ۷۰ درصد درگیر این موضوعات می‌شوند که از فال‌گیری و فال بینی و دعا گرفتن تا احضار روح و جن و اینها وجود دارد و حتی رفتن سراغ کسانی که در حوزه عرفان‌های کاذب فعالیت دارند را در برمی‌گیرد.

کد خبر 601693 برچسب‌ها تلویزیون سریال

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: تلویزیون سریال احضار روح ژانر ترس آن سریال سریال ها مواجه شد صحنه ها مکان ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۳۸۹۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وقتی عمیق و موشکافانه به موضوع نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیر نامطلوب این ماجرا در دراز مدت به مراتب بیشتر از سودی است که حاصل سینما می‌شود؛ از گسترش نفوذ تفکر سرمایه‌داری تا محدود شدن سینمای ایران به ژانر کمدی ارائه تصویر نامناسب از سینمای ایران دردنیا و... بخشی از نتایج تبلیغات گسترده فیلم‌ها در شبکه‌های ماهواره است.

روزنامه اعتماد با محمدمهدی عسگرپور، رییس هیات‌مدیره خانه سینما در همین باره گفت‌وگویی انجام داده و نظرش را درباره تبلیغ فیلم‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای جویا شده است که ادامه می‌خوانید:

جناب عسگرپور! بحث درباره تبلیغات فیلم‌های سینمای ایران در شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان، به امروز و دیروز و امسال و پارسال مربوط نمی‌شود و اصلا نکته جدیدی در سینمای ایران نیست، اما همان‌طور که می‌دانید این موضوع از سال گذشته رویکرد جدیدی پیدا کرده است، نظر شما درباره این موضوع چیست؟

همان‌طور که اشاره کردید، بحث تبلیغات در شبکه‌های ماهواره‌ای قدمت دارد، قبل‌تر محدودیت زیادی روی این تبلیغات اعمال می‌شد اما در حال حاضر این محدودیت‌ها ظاهرا کمتر شده است، این موضوع از جایی شروع شد که تهیه‌کنندگان، تولیدکننده‌ها و پخش‌کننده‌ها احساس کردند از کانال‌های داخلی برای معرفی فیلم‌شان به جایی نمی‌رسند و نمی‌توانند از امکانات داخلی که در گذشته کارایی داشت بهره ببرند، امکانات داخلی در گذشته کارایی داشت و محدودیت کمتر داشت اما در حال حاضر کارایی خیلی کمی دارد و در عوض محدودیت زیادی دارد، پس تصمیم گرفتند برای تبلیغات فیلم‌شان به دنبال امکاناتی باشند که کارایی داشته باشد. اگر نمودار این اتفاق را رسم کنید خودتان متوجه می‌شوید مجموعه‌ای از عوامل
در کنار هم قرار می‌گیرد و دست به دست هم می‌دهد تا فیلمساز به شبکه‌های ماهواره‌ای پناه ببرد. رویکردی که قبل‌تر تجربه نشده در حال حاضر این است که سینماگران از صداوسیما به عنوان بازوی تبلیغاتی نمی‌توانند بهره ببرند، ضمن اینکه اقبال به شبکه‌های صداوسیما هم کم است وازطرفی صدا وسیما عمدتا محصولات خاصی مدنظر دارد و برای همان فیلم‌ها تبلیغ می‌کنند از امکانات شهری هم که هیچ کمکی به سینماگران نمی رسد، برای سینماگران تنها امکان معرفی فیلم‌شان کانال‌های ماهواره‌ای باقی می‌ماند.

انگار تبلیغ فیلم‌ها برای یک تعداد فیلم است‌.

نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که تبلیغات ماهواره برای یک تعداد فیلم کاربرد دارد و برای دیگر فیلم‌ها شاید موفقیتی نداشته باشد.انگار که در و تخته با هم جور شده باشند فیلم‌های پرمخاطب در این شبکه‌ها تبلیغ می‌شوند، البته بده و بستانی هم این وسط صورت می‌گیرد و راه برای تبلیغ فیلم‌های کمدی بیشتر باز می‌شود، اینکه این مسیر تا کی ادامه دارد و در ادامه به چه شکلی صورت می‌گیرد، نمی‌شود پیش‌بینی کرد امافارغ از کیفیتی که فیلم‌ها دارند که ماآنهارا د وست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم هراثری امکان تبلیغ باید داشته باشد. صاحب اثرباید مسیری را برای معرفی محصولش باز کند وقتی در داخل کشورمان بیشتر امکانات و درها به روی فیلم‌سازان بسته است و فضای تبلیغات فیلم‌ها در خدمت یکسری محصولات مختص حاکمیت است راه‌چاره‌ای برای فیلمسازان باقی نمی‌ماند. به‌رغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلسات‌شان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل می‌بینیم این تفاهم‌ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.

بحث خروج سرمایه از کشور و هزینه‌ای که برای شبکه‌های ماهواره می‌شود دراین مسیر چقدر اهمیت دارد.

حتما موضوع مهمی است، حتما اگر تهیه‌کنندگان سینمای ایران امکانات داخلی کارآمد برای‌شان فراهم می‌شد، فضای داخل کشور را به تبلیغات در رسانه‌های خارج ترجیح می‌دادند. وقتی مجاری تبلیغ در داخل بسته و بی‌کیفیت می‌شود و از سوی دیگرتبلیغات در شبکه‌های ماهواره‌ای هزینه کمتر و کارایی بیشتر را متوجه صاحب اثر می‌کند، سینماگر خود به خود به خارج از کشور سوق داده می‌شود.

در لابه‌لای صحبت‌تان اشاره کردید که بده و بستانی بین تبلیغ فیلم‌ها و ماهواره‌ها صورت می‌گیرد. بیشتر در این خصوص توضیح می‌دهید؟

به این معنی که تبلیغات فیلم‌های ایرانی برای شبکه‌های ماهواره‌ای سود خوبی دارد، یعنی با افزایش مخاطب آنها همراه می‌شود، شما دقت کنید در چند سال اخیر صداوسیما که با افت مخاطب همراه بوده اما شبکه‌های ماهواره‌ای پرمخاطب‌تر شدند، کشور همسایه ما ترکیه در صادرات سریال رتبه بسیار بالایی دارد و این باعث می‌شود فعالیت‌ها در این کشور گسترش پیدا کند یا در کشور کره، در ساخت سریال‌های پرمخاطب موفق بوده. وقتی شبکه‌های ماهواره‌ای اقدام به پخش این سریال‌ها می‌کنند با رشد مخاطب همراه می‌شوند. تقویت شبکه‌های ماهواره‌ای باعث می‌شود سینماگران ما هم به سمت آنها بیشتر گرایش پیدا کنند و این باعث می‌شود تبلیغات به سمت ماهواره‌ها بیشتر شود واین یعنی تعامل.

متاسفانه در داخل کشور نه تنها چنین تعاملی اصلا وجود ندارد که اصلا به گسترش فعالیت و تقویت رسانه ملی فکر نمی‌شود، اما آقای عسگرپور تا به اینجا بیشتر درباره سطح ماجرا صحبت کردیم، یعنی دریافت‌های مستقیم از تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره‌ها را بررسی کردیم، اما اینجا بد نیست کمی زیربنایی به این ماجرا بپردازیم، شما اشاره کردید اگر نمودار رسم کنیم تمام راه های فیلمسازان به خارج می‌رسد، ولی ما هم برای شما از جنبه دیگر نمودار رسم می‌کنیم و از تناقض‌ها و تبعیض‌ها در این نمودار می گوییم‌. اگرچه در وهله اول این فروش قطعا برای بخشی از سینمای ایران مفید است اما پرسش اینجاست چرا مدیران سینما این فروش را به دوران مدیریت خود نسبت می‌دهند و این فروش را از عملکرد مطلوب خود ناشی می‌دانند؟ مگر سهم عمده فروش از تبلیغات ماهواره نیست‌؟ مگر ماهواره در معنای کلی کلمه امر مذمومی نیست؟ آیا این تناقض نیست؟

به عقیده من تبعاتی که این ماجرا دارد بسیار مهم است.

از سوی دیگر پرسشی که مطرح می شود اگر مدیران به دنبال گردش اقتصاد و فروش فیلم‌ها در سینما هستند چرا از اکران و نمایش فیلم‌های اجتماعی خوب مثل برادران لیلا و تفریق و... جلوگیری می‌کنند؟ اگر فروش خوب است چرا سینمای اجتماعی را محدود کردند؟ چرا قاطبه سینماگران شاخص اجتماعی امروز بیکار هستند و نمی‌توانند کار کنند؟ این تناقض نگران‌کننده نیست‌؟ به عنوان مثال اکران فیلم اجتماعی از رخشان بنی‌اعتماد یا اصغر فرهادی آن‌هم بدون تبلیغ در ماهواره‌، آیا پرفروش نخواهد شد؟ چرا این فیلمسازان نباید امروز فیلم بسازند؟ اصلا اگر فروش خوب است چرا تبلیغ در ماهواره‌ها را رسما اعلام نمی‌کنند؟

اتفاقا معتقدم در دوره‌ای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی ازسینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یاناخواسته هم‌جهت شده‌اند. به بیانی دیگر مجموعه‌ای از حاکمیت نظری دارد و بیشتر اوقات درحدشعاراز ارزش‌ها می‌گوید بدون اینکه توان توضیح درست داشته باشد با سینمای متفکر که غالبا دیدگاه انتقادی دارد مقابله می‌کنند، در خارج از کشور هم طی چندسال گذشته جریان‌هایی شکل گرفته که مایل است سینمای تفکربرانگیز ایران حضوررسمی نداشته وحالا این دو جریان در کنار هم به سینمای ایران لطمات جدی می‌زنندهرچند در ظاهر با هم مخالفند اما در عمل کنار هم هستند، در پاسخ به سوال شما باید بگویم که بله فعلا بخش مهمی از سینمای ایران فعال نیست‌. عده ای از فروش فیلم‌ها سودهایی می‌برند که اتفاقا نوش جان‌شان، در شرایطی قرار گرفتیم که اگر نقد می‌کنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحی‌نگر به منتقدان وضع موجود حمله می‌شود که شما با موفقیت همکاران‌تان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم می‌اندازند، به همین دلیل لابه‌لای صحبتم می‌گویم که باور کنید از فروش فیلم‌های همکاران خوشحالم اما وقتی حرف از رونق می‌زنیم این واقعا مربوط به بخش نسبتا کم سینمای ایران می‌شود. مفهوم و واژه رونق گستردگی دارد و ما وقتی از رونق صحبت می‌کنیم از یک صنعت حرف می‌زنیم. از رونق صحبت می‌کنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند. این کجایش اسم رونق دارد؟ البته تعداد زیادی از سالن‌های سینما به واسطه بعضی فیلم‌ها پرمخاطب می‌شود که این می‌شود سود ‌صاحبان سالن ولی تعداد کمی از کارگردانان و تهیه‌کنندگان ما کار می‌کنند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار می‌کنند. شما به فیلم‌ها و سریال‌ها نگاه کنید، چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟

این اسمش را می‌توانیم رونق بگذاریم؟

رونق بخشی ازسینماست ونه سینما به مفهوم کلی، به نظر من مسوولان لطف کنند واژه رونق را این‌قدر به کار نبرند.این اعداد و فروش سالن های سینما بخش کمی از کل مجموعه سینما را شامل می‌شود، در صورتی‌که در حال حاضر می‌بینیم به جای آنکه زمینه‌ای ایجاد شود تا کورسوی امید ایجاد شود تا بقیه اهالی سینما هم بتوانند کار کنند اما جریان نظارتی به گونه‌ای عمل می‌کنند که تنها بخشی از سینما فعال است و بخش زیاد دیگری غیرفعال، اینکه اسمش رونق نیست، درحالی که مزیت نسبی فرهنگی و هنری سینمای ایران با سینمای جدی و تفکربرانگیز بوده است که من معتقدم این بخش را در حال حاضر به مقدار بسیار زیادی از دست دادیم، مگر اینکه فیلمسازان با شرایط اقتصادی و روحیات خودشان فیلمی تولید کنند و در دنیا منتشر کنند که آن قسمت از سینما کارکرد خودش را دارد، ولی درخصوص فیلمسازان صاحب اصول وسبک عملازمینه‌ای برای فعالیت‌شان وجود ندارد و اگر هم بخواهند فعالیت کنند، نمی‌توانند چون قواعدی که در سینمای ایران در حال حاضر وجود دارد با قواعدی که آنها به آن پایبند هستند فاصله دارد و به آن تن نمی‌دهند.

اینجا همان جایی است که همان دو جریانی که گفتم برای از بین بردن بخش مهمی از سینمای ایران که حضورشان مزیت نسبی است همگام می‌شوند.امیدوارم سازندگان فیلم‌های پرفروش فراموش نکنند که بخشی از امکان فعالیت مستمری که برای آنها به وجود آمده مرهون فعالیت درخشان فیلمسازان روشنفکر و متفکر است که مسیررابرای سینمای پرآوازه ایران شکل داده تا برای جریان‌های مختلف محترم شمرده شود، تصور اینکه به تدریج سینمای متفکر از زیست بوم سینمای ایران حذف شود و بقیه این زیست بوم که فعلا مترادف شده با فیلم‌های کمدی بتواند بار فرهنگی سینما را به دوش بکشد بسیار ساده‌انگارانه است.

جالب، سکوت مدیران در این باره است‌.

مدیران که فعلا تلاش‌شان روی فروش بالا به هر قیمتی است و ظاهرا آن‌قدر پروانه ساخت فیلم کمدی صادر شده یا درخواست شده که خودشان به این موضوع پی بردند.

حتی اعلام کردند که دیگر فیلم کمدی در اولویت ما نیست و گفتند درخواست پروانه ساخت برای فیلم کمدی ندهید.

الان سینما یک مدل خاص رواج پیدا کرده است، قبل از انقلاب می‌گفتند مرحوم بیک ایمان‌وردی درسال چند فیلم همزمان با هم کار می‌کرد طوری که ممکن بودبا همان لباس فیلم اول سر فیلم دوم و سوم هم حاضر می‌شد، الان شما نگاه کنید اکثر پلان فیلم‌های پرفروش خیلی شبیه هم شده‌اند، (باز اینجا تاکید می‌کنم که این نوع فیلم‌ها باید ساخته شود و فروش داشته باشند) ولی کیفیت هم باید داشته باشند یا نه؟ البته من بیشتراین مشکلات را از نگاه وعملکردمدیران می بینم که نگاه بلندنظرانه به اداره سینما ندارند تا زمینه ایجاد شود که فیلمسازانی که مزیت نسبی برای سینما هستند هم فعالیت کنند. غم‌انگیزتر آنجاست که امروز بخش رسمی سینما که تریبون دارند به بخش دیگر و ارزشمند سینما حمله می‌کنند. شما به فهرست چهل ساله سینمای ایران و فیلم‌هایی که در سینمای ایران ساخته شده، نگاه کنید ببینید از کجا به کجا رسیدیم.

اتفاقا به نکته‌ای اشاره کردید که مدنظر ما بود. دوره‌ای بود که عباس کیارستمی پرچمدار سینمای ایران بود، درحالی که الان سینمای کمدی فاقد کیفیت پرفروش می‌شوند و مدیران از این فروش فخر می‌فروشند و فیلم‌های کمدی پرچمدار سینمای ایران شده و جهان هم ما را با این فیلم‌های کمدی رسمی می‌شناسد. جناب عسگرپور! نیک می‌دانید اگر ما به تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره‌ها ایراد می‌گیریم بخش‌های مختلف دارد. یک بخش هم همین نگاهی است که جهان به سینمای ایران از طریق ماهواره‌ها دارد.

در دهه شصت زمانی که جنگ بود مدیران ما تلاش کردند ارتباطات بین‌المللی برقرار کنند درحالی که ایران درگیر جنگ با عراق بود بخش فرهنگی کار خودش را بکند و ایران با فیلم‌هایش در جهان شناخته شود و نگاه‌ها به سمت ایران باشد. اواخر دهه شصت بود که هفته فیلم ایران در امریکا برگزار شد و تعداد زیادی از فیلمسازان شناخته شده و معتبر فیلم‌های‌شان در این رویداد شرکت کرد. همان زمان که مخالفان تظاهرات به راه انداخته بودند وخاطره معروف عباس کیارستمی با پرویز صیاد هست که به او گفت من بیرون سالن با پلاکارد می‌ایستم تو به سالن برو و فیلم ببین.

می‌خواهم بگویم آن زمان این‌گونه از سینمای روشنفکر دفاع می‌کردند شما درنظر بگیرید که الان هفته فیلم دراروپاوامریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثارموردعلاقه‌شان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلم‌های پرفروش می‌شوند نماینده سینمای ایران؟ البته من معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که می‌توانند پرچم‌های سینمای ایران در دنیا راهمچنان بالا ببرند اما یازمینه کار برای‌شان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند ودرچرخه کمدی‌سازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است. زمانی بود که در جشنواره‌های مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلم‌ها بدون مجوز در جشنواره‌های خارجی شرکت می‌کنندو وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلم‌ها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلم‌ها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند. قبلا رنگ‌آمیزی تنوع فیلمسازان در سینمای ایران زیاد بود ولی در حال حاضر بخش زیادی از سینماگران دیگر امکان فعالیت ندارند. ازطرفی غلبه نگاه امنیتی رایج دردستگاه‌های امنیتی برنگاه فرهنگی مدیران روزگار ناخوشایندی رابرای سینما رقم زده است.

جناب عسگرپور! نکته‌ای که در آخر به آن اشاره کنیم، آیا تبلیغات ماهواره‌ای که فروش هرچه بالای فیلم‌های سینمای ایران آن‌هم به صورت تبعیض‌آمیر به دنبال دارد، باعث نفوذ تفکر سرمایه‌داری در سینما می‌شود؟ چون در حال حاضر در سینما همه چیز به پول خلاصه شده، تهیه‌کننده‌ها فیلم کمدی می‌سازند چون بازگشت سرمایه دارد و حرف پول در میان آنهاست، سینماداران فیلم کمدی اکران می‌کنند چون بازگشت سرمایه دارد، جالب اینکه فیلمسازان مدعی تفکر هم سمت ساخت فیلم کمدی رفتند، آیا رواج چنین تفکری درست است؟ نکته مهم‌تر اینکه آیا وقتی تهیه‌کننده‌ای از نمایش فیلمی سود هنگفت می‌کند آیا این دریافت هزینه نباید در سینما منتشر شود؟ یا اینکه فقط مختص به تهیه‌کننده است؟ از این منظر که در کشورهای خارج از سودهای کلان حاصل از فیلم‌های پرفروش تهیه‌کننده باید دو، سه فیلم تجربی هنری بسازد و دست فیلمسازان جوان را بگیرد... در ایران انگار اوضاع فرق می‌کند. نظر شما در این مورد چیست؟

با توصیه‌های اخلاقی نمی‌توان یک زیست بوم را اداره کرد، تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار ما هم حاصل شرایط کشور هستند، با مجموعه‌ای از دولت مواجهیم که از راه‌های گوناگون از مردم عوارض و مالیات و... می‌گیرد، هزینه‌های زندگی را به ‌شدت بالا می‌برد، ارزش پول ملی را به بدترین حالت می‌رساند و بعد توقع فرزندآوری و حال خوب و نشاط از مردم دارند. واقعا نمی‌دانم با چه رویی چنین توقعاتی از جامعه دارند؟ دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است.

تهیه‌کننده و سرمایه‌گذارونهایتا تولیدفیلم هم محصول همین شرایط است (همین‌جا بگویم که اغلب با سرمایه‌گذار در سینما مواجه هستیم تا تهیه‌کننده). شما به صنعت خودروسازی نگاه کنید. همین چند وقت پیش بود که رسما اعلام شد که یک شرکت خودروساز نزدیک به چند هزار میلیارد از مردم زیادی گرفته است با خودم گفتم اگر فقط همین یک مورد مدیران خودروسازی مجبور شوند پول زیاد گرفته شده از مردم را به آنها پس دهند مردم به این نتیجه می‌رسند که با نظامی مواجه هستند که با عدالت با آنها رفتار می‌کند و حقوق آنها را رعایت می‌کند ولی نتیجه چه شد می‌فهمید در یک جریانی این تبلیغات باید اتفاق می‌افتاد، همین و بس، اصلا مگر سابقه‌ای از پس دادن وجود داشته که این دومی‌اش باشد؟ در چنین زیست بومی دیگر به سختی می‌شود از تعهد و اخلاق و سلامت فرهنگی گفت. وقتی هم به دست‌اندرکاران جدیدی که سود زیادی برده‌اند از مسوولیت اجتماعی می‌گویی در ظاهر تایید می‌کنند ولی در دل پوزخند می‌زنند، به نظرم خیلی تقصیر آنها نیست، چراکه بیشترشان در زیست بومی که شالوده‌اش در عملکرد مسوولین مشخص است، رشد کرده‌اند.

آقای عسگرپور! به عنوان پرسش آخر با تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره موافق هستید یا مخالف؟

مخالفم اما به تهیه‌کننده‌ها حق می‌دهم وقتی در داخل با بی‌مهری مواجه می‌شوند برای بازگشت سرمایه به ماهواره متوسل شوند. وقتی صحنه کشور ما از نخبگان خالی شده، وقتی مدیران ما فهم دقیقی از اداره حوزه‌های فرهنگ و هنر را ندارند، وقتی می‌گوییم فروش بالای چند فیلم رونق کل سینما به شمار نمی‌رود، تازه از آنجا مساله ما با آنها شروع می‌شود و آنها سینماگران را به جان هم می‌اندازند که شما از فروش فیلم همکاران‌تان راضی نیستید و مساله را سخیف جلوه می‌دهند.

در دوره‌ای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی از سینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یا ناخواسته هم‌جهت شده‌اند.
اگر نقد می‌کنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحی‌نگر به منتقدان وضع موجود، حمله می‌شود که شما با موفقیت همکاران‌تان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم می‌اندازند.
از رونق صحبت می‌کنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار می‌کنند، شما به فیلم‌ها و سریال‌ها نگاه کنید چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
الان هفته فیلم در اروپا و امریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثار مورد علاقه‌شان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلم‌های پرفروش می‌شوند نماینده سینمای ایران؟
معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که می‌توانند پرچم‌های سینمای ایران در دنیا را همچنان بالا ببرند، اما یا زمینه کار برای‌شان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند و در چرخه کمدی‌سازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است.
زمانی بود که در جشنواره‌های مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلم‌ها بدون مجوز در جشنواره‌های خارجی شرکت می‌کنند و وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلم‌ها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلم‌ها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند.
دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است. تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار و نهایتا تولید فیلم هم محصول همین شرایط است.
به‌رغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلسات‌شان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل می‌بینیم این تفاهم ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900028

دیگر خبرها

  • تصاویری از پشت صحنه سریال «نون خ»
  • ویدئویی از پشت‌صحنه «نون خ» در سرما و شرایط سخت!
  • تبریک تولد نوید محمدزاده به همسرش | عکس
  • لحظاتی تماشایی از نفس بازغی در پشت صحنه گناه فرشته (فیلم)
  • احضار ۶ نفر به کمیته انضباطی فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام
  • نفس بازغی و شهاب حسینی در پشت صحنه گناه فرشته | ببینید
  • شایعه جنجالی درباره دستمزد شهاب حسینی در سریال گناه فرشته
  • از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم
  • زور سرمایه به هنر نمی‌رسد
  • استقبال مخاطبین سینما از «مست عشق»